نويسندگان
لینک دوستان

  پشت این بغض ، بیدی شکسته است که خیال میکرد...

با این بادها نمی لرزد....

[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 16:14 ] [ مهران مافی ]

  به ســـــلامتيه كــسي كه نمــيشناســــتـت....
اما نوشــــته هاتــو ميــخونـــــه....
تا از درونــت با خــبر بشه...
و زيرش كــامــنــت ميــزاره...
نه واســه اينکه خوشــش اومــده...
واســه اينــکه بهت بفهــمونه كه تنــها نيــستي....

 

[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 16:13 ] [ مهران مافی ]

 

  سکوت میکنم
سکوت !
نه اینکه دردی نمانده
نه!
گلویی نمانده برای فریاد

[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 16:12 ] [ مهران مافی ]

  می گن چرا انقدرتحت فشارش گذاشتی ؟ سکوت می کنم

می گن چرا نمی ذاری هرکاری که می خواد بکنه ؟ سکوت می کنم

می گن چرا اگر بهت توجه نکنه ازش دلخور می شی ؟ سکوت میکنم

می گن چرا وقتی می ره با یکی دیگه اشک می ریزی ؟ سکوت می کنم

می گن چرا تمام لحظه هات رو در حسرت با اون بودن خراب می کنی ؟ سکوت می کنم

می گن چرا همش به یاد خاطرات قدیمیت غصه می خوری ؟ سکوت می کنم

می گن چرا همه ی کارهاشو زیر نظرداری ؟ سکوت می کنم
می گن چرا در حسرت دیدنشی در صورتی که می دونی ناراحتت می کنه ؟ سکوت می کنم

می گن چرا از عالم بریدی چسبیدی به کسی که برات از یه نفرم نمی گذره ؟ سکوت میکنم

می گن چرا حاضر نیستی به کسی نه بگی که دلت رو همیشه می شکنه ؟ سکوت می کنم

می گن چرا واسش هر کاری می کنی در حالی که می دونی فراموش کاره ؟ سکوت می کنم

می گن چرا در برابر توهین و تمسخرش سکوت می کنی چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟

فریاد می زنم

چون دوسش داشتم........

[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 16:11 ] [ مهران مافی ]

  امشب یهو دلــــــــــــم کودتا کرد...
تو رو می خواســـــــــــت..
.
.
.
.
.
.
.
ســَـرَم رو کردم زیر ِ بالشت
آروم به دلـــــــــــم گفتم
خــــــــــفه شو....
دوره دموکراسی گذشته.... می زنم لهـــــــــت میکنم!!!!!!!!

[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 16:10 ] [ مهران مافی ]

  همیشه از آمدن “نـ” بر سر کلمات مـی ترسیدم !
نـ داشتن تو… نـ بودن تو
نـ ماندن تو…
کـاش اینبـار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبـری مـیداد از نـ رفتن تـو…
.

[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 16:9 ] [ مهران مافی ]

  مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم...!

[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 16:5 ] [ مهران مافی ]

  همیشه باران را جلوه گر زیبایی میدانستم..... 

اما ....

افسوس ....

که این باران زیبا هم مرا دل نداد و درک نکرد...

و نتوانست لحظه ای با دل غم دیده ی من

یار شود...

[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 16:3 ] [ مهران مافی ]

  همیشه بهت می گفتم :

اگر
روزی تو را با غریبه ای ببینم...

شهر را به آتش می كشم!!

حال بخاطر خیانتت

حتی حاضر نیستم

كبریتی روشن كنم

تا ببینم كجا هستی...!!!

[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 16:2 ] [ مهران مافی ]

 یه وقتایی 

یکی میشه همه ی زندگیت!

ولی......

هیج جای زندگیت حضور نداره..!!!!!

[ چهار شنبه 26 مهر 1391 ] [ 12:22 ] [ مهران مافی ]

  ایـن خــوب بــودنــهآ


مـَصـلـَحــَتـیـسـت ..!!!


گــآهـی بــهـتـَر اسـت


از حــآلــَم بـی خــَبــَر بــآشــی ...

[ چهار شنبه 26 مهر 1391 ] [ 12:20 ] [ مهران مافی ]

  برون نمي رود از خاطرم خيال وصالت


اگر چه نيست وصالي ولي خوشم به خيالت...

[ چهار شنبه 26 مهر 1391 ] [ 12:19 ] [ مهران مافی ]

  دیر آمدی باران!!
دیر....!!
من در جایی,در حجم نبودن کسی...خشکیدم.!!

[ چهار شنبه 26 مهر 1391 ] [ 12:18 ] [ مهران مافی ]

تمام ِ پرانتزها را مي‌بندم ؛ نبودنَت ، "توضيح ِ اضافه" نمي خواهد !

[ چهار شنبه 26 مهر 1391 ] [ 12:17 ] [ مهران مافی ]

 

[ سه شنبه 25 مهر 1391 ] [ 11:56 ] [ مهران مافی ]

  می خواهم برگردم به روزهای کودکی
آن زمان ها که :
پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!

[ سه شنبه 25 مهر 1391 ] [ 11:54 ] [ مهران مافی ]

  در همین حوالی کسی هست
که تا دیروز میگفت
بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم
ولی امروز
...در آغوش دیگری نفس نفس میزند!!

[ سه شنبه 25 مهر 1391 ] [ 11:53 ] [ مهران مافی ]

من نمی دانـم این دلتنگی ,دلتنگی که می گوینـد چیـست
همین حـس مبهـم نفـس گیری
که دامن گیـرمان می شود
وقتی چیـزی را
کسـی را
جایی جـا گذاشته ایم
همان دلتنگـی ست!؟

[ سه شنبه 25 مهر 1391 ] [ 11:51 ] [ مهران مافی ]

  به خــداحافــظـی تــلـخ تـو سـوگــنـد نــشــد
کـه تـو رفــتـی و دلـم ثـانـیـه ای بـنـد نـشـد
بـا چـراغـــــی هـمه جـا گـشـتـم و گـشـتـم در شـهـر
هـیــچ کـس ! هــیـچ کـس ایـنجا به تـو مانـنـد نـشـد
خواسـتـنـد از تـو بگویـنـد شـبـی شـاعـرها
عـــاقـبـت بـا قــلــم شــرم نوشـتـنـد : نـشـد

[ سه شنبه 25 مهر 1391 ] [ 11:50 ] [ مهران مافی ]
.

  گُفتــــــــ : مَـــرآ فَــرآمــوش كُــ טּ اَمّـــآ نَــدآنستـــــ ڪـﮧ اَصــلـاً اَرزش ِ بـﮧ يــآد مـــآنـدَטּ رآ نَــدآشتـــــــ ...!

[ سه شنبه 25 مهر 1391 ] [ 11:49 ] [ مهران مافی ]
.

  کـُجـا پـنـاه بـــرم ؟ 
دسـت هــای تـو دورنـد 
و خـُدایـان 
جـبـار تــر از هـمـیشـه 
قـهـار تــر از هـمـیشـه 
بـرنـشسـتـه انـد بـر سکـوی مـسخ بـاورهــا 
خیـره سـری خـُدایـان را 
چـگـونـه بـرتـابـم 
وقـتـی تـو نـیـستـی 
ای یـــار 
ای پـنـاه همـیـشـه !

[ سه شنبه 25 مهر 1391 ] [ 11:48 ] [ مهران مافی ]

  کشوری که دومین منابع گاز و نفت جهان را دارد 
کشوری که بهترین فرش جهان را دارد 
کشوری که بهترین خاویار جهان را صادر میکند 
کشوری که بهترین پسته جهان را دارد
کشوری که یکی از بهترین تولید کنندگان زعفران است 
کشوری که آثار تاریخی گوناگونی دارد
کشوری که با یک ساعت پرواز از -20 درجه زیر صفر و اسکی روی برف به جایی میروی که +35 درجه است و اسکی روی آب
کشوری که درآمد زیادی از اماکن دینی دارد.
کشوری که مرغوب ترین برنج حهان دارد
کشوری که یکی از بهترین چایی های دنیا را دارد 

.

.

.

.

.
صاحب کم ارزش ترین پول دنیا است

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:39 ] [ مهران مافی ]
/

  هر چقدر هم که پای یه علف هرزه آب و کود بریزی،
واست میوه نمیاره
ببین وقتت رو با کی پر میکنی...

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:38 ] [ مهران مافی ]

  نه اسمــش عشق است

نه علاقــه

نه حتــــی عادت

خـــریـــت محـض است دلتنگ کسـی باشی که دلش با تو نیســـت !!

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:26 ] [ مهران مافی ]

  آدمِ دنیا هم که باشی،
یک آن یادِ کسی روی قفسه ی سینه ات سنگینی میکند،
آنوقت به طورِ کاملا غریزی، نفسِ عمیقی میکشی،
تا سنگ کوبــ نکنی....

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:25 ] [ مهران مافی ]

  مــخـاطـب ِ خــاص ِ مـن شـــما هستــيد !


چــــرا کــه ،


هـــر چــه بــــراي ِ "او" نــــوشـــتـم ...


خــــوانـــد ...


خنــديــــد !


و بـــــاور نــــکرد !!!

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:24 ] [ مهران مافی ]

اجبار عجیبی ست ،


خوابت بیاید ؛ یک دنیا


اما ؛
از درد تنهایی بیدار باشی !


از سکوت نافرجام !


شاید از حبس نفس !

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:22 ] [ مهران مافی ]

  سـلامتـيـه اونـايـي کـه نـه آدم خـاصـيـن


نـه مـخـاطـب خاصـي دارن


فقـط حسـشـون خـاصـه , خـيلـي خـاص ..... !

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:21 ] [ مهران مافی ]

  رفتنت...

نبودنت...

نامردیت...

هیچ کدوم نه اذیتم کرد...نه واسم سوال شد...

فقط یه بغض داره خفم می کنه...

چه جوری نگات کرد...که منو تنها گذاشتی؟...

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:20 ] [ مهران مافی ]

دچــار "مــــرگ عاطفــــی" شــده ام ،


"متقاضــــی"باشــد ،


زندگــی ام را "اهــــدا" میکنــم ..................!

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:18 ] [ مهران مافی ]

  به ســلامتــي هـمـه اونـايي کـه
اونقـدر دلشــون گرفتـه که خـواب به چـشمـاشـون نمـياد
اونـا کـه بـا اينکه ميـدونن طرفشـون راحـت راحـت خـوابيـده
بـازم هـر چنـد دقـيـقه زيـر چشـمـي مـوبـايـلـشونـو نـگـا ميکـنن
کـه شـايـد يـه اس ام اس روشـنـش کـنـه !!!

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:15 ] [ مهران مافی ]

  برايم کـــف زدند !
در آغوشــم گرفتند !
تاييـد و تشـويقـــم کردند که آخر فراموشت کــردم !
ديگـر تا ابد بر لــبانم لبخـندي مصنوعي مهمان اسـت ،
اما بيـن خودمـان باـشد ،
هنــوز "عــزيزه دلــم" تــو هـستـي . . !

[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 1:15 ] [ مهران مافی ]

سلام دوستان

بالاخره سایتم طراحی شد 

برای ورود روی عکس زیر کلیک کنید

حتما حتما عضو هم بشید


 

 

[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 20:49 ] [ مهران مافی ]

 

 در سکوت دادگاه سرنوشت

عشق حکم سنگینی نوشت

گفته شد دلداده ها از هم جدا

وای بر این حکم و این قانون زشت

[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 9:25 ] [ مهران مافی ]

  خدايا هواست هست؟

صداي هق هق گريه ام از همون گلويى ميايد كه تو از رگش به من نزديكتري!

[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 9:24 ] [ مهران مافی ]

  دوباره سیب بچین حوا


من خسته ام....


بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند!

[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 9:22 ] [ مهران مافی ]

 

 

يك عمر قفس بست مسير نفسم را


حالا كه دري هست مرابال وپري نيست


حالا كه مقد رشده آرام بگيرم


سيلاب مرا برده و از من اثري نيست،

بگذاركه درها همگي بسته بمانند


وقتي كه نگاهي نگران پشت دري نيست..

[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 9:19 ] [ مهران مافی ]

  آدم ها تنها که نباشند ، می روند ...


تنها که می شوند ، برمی گردند ...


وقتی که برگشتند تنها لایق یک جمله اند : "هِررررری

[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 9:18 ] [ مهران مافی ]

  تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم ،

گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد

[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 9:17 ] [ مهران مافی ]

  از همان اول قصه ی مارا لو دادند.....

..

.

.
یکی بود یکی نبود!

[ پنج شنبه 6 مهر 1391 ] [ 9:16 ] [ مهران مافی ]

درباره وبلاگ

تقديم به او كه نبود ولي حس بودنش بر من شوق زيستن داد .
امکانات وب

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 55
بازدید ماه : 248
بازدید کل : 17543
تعداد مطالب : 420
تعداد نظرات : 30
تعداد آنلاین : 1